آیا آن روز خواهد رسید
آن روز که لالهها سر بر آورده و در آرامشی پرصدا با درندگی زمستان خداحافظی کرده و با سیمایی شکفته به پیشواز بهار روند.
آیا آن روز خواهد رسید که عقابها بر فراز کوههای همیشه تکیهگاهمان به پرواز درآیند و با چشمانی هوشیار پاسداران واقعی وطنمان باشند. پاسداران وطنی که رودهای عشق و امید در آن جاریست و ابرهای سیاه جای خود را به آسمان مهر داده باشند.
آن روز چه غوغایی خواهد داشت.
خروش دلانگیز جویبارها .
مستی بی بادهی زنبورها .
رهایی بیبهانه برگها از برف سیاه .
ریشهها از دل خاک فریاد شادی سر میدهند و به ساقهها و برگهایشان میبالند که زمستانی سرد را گذرانیدهاند .
الف و نون طبیعت با اقتدار رژه زندگی دوباره را اجرا میکنند .
اما رقص آزادانه ماهیها در آب .
همه به ضربان قلب دریا گوش میدهند .
همه نوای آبی زلال در آسمانی پاک را ارج مینهند .
خوشا آن دم که چنین آرامشی را دریابیم.
درباره این سایت